راستش من درست حسابی خاطره از روز اول دانشگاه ندارم چون قبل از شروع کلاسا ما دو روز دانشگاه رفتیم منتها در قالب دیگری 

اگر روز اول اول رو اون روز در نظر بگیریم که به عنوان دانشجوی پزشکی مهر ۹۸ وارد دانشگاه شدم (و نه به عنوان یه نخود سیاه) برنامه از ۸ صبح شروع شده بود و بنده اطلاع نداشتم =((( خیلی شانسی ساهت ۱ و نیم بعد از ظهر رفتم دانشکده که سراغ کارت دانشجوییم بگیرم (واااای هیچوقت یادم نمیره کارت دانشجوییمون رو یک ماه بعد از ثبت نام بهمون دادن) و کاملا اتفاقی از روبروی سالن خرد رد میشدم که دیدم عههههه!!! اینا که همکلاسیای من هستن همشون نشستن سر کلاس!!!! و بدین گونه بود که بنده با تاخیر ۶ ساعته به برنامه ی حیاتی رویش که شامل صحبت با استاد مشاور (اینم خیلی داستان داره یادم بیارید بهتون بگم خیلی باحاله ^___^) و البته مشاوره ی تحصیلی و استعداد یابی بود که حیفش از دست دادم =(( ولی خب بجاش فهمیدم فرداش هم باز برنامه رویش هست و اینو دیگه از دست ندادم =))) 

یکشنبه ۷ مهر سال ۹۸ ساعت ۸ صبح بدو بدو از ایستگاه مترو تا سالن خرد (هووووف تعریفش هم که میکنم نفس نفس میزنم دیگه فک کنید اون موقع چه حالی بودم) برنامه به این صورت بود که شرح حال ۵ تا کیس بهمون میدادن و ما باید بیماری ها رو حدس میزدیم و یه سری اطلاعات هم میدادن که کمکمون کنه و البته یه پرونده قتل هم بهمون دادن که قاتل یکی از اون ۵ تا کیس بود و باید به غیر از بیماری ها قاتل رو هم پیدا میگردیم برنامه به صورت بخش بخش بود ( بیوشیمی . آناتومی . فیزیولوژی . فیزیک پزشکی) و هر کیس توی یه بخش معرفی میشد 

بخش بیوشیمی آزمایش ادرار انجام دادیم که تشخیص دیابت بود و باید براساس شرح حال مریض و توضیحات دوستان رویش تشخیص میدادیم که یارو دیابت داره یا نه و البته نمونه ادرار هم بهمون دادن که تست گلوکز پراکسیداز انجام دادیم و بماند که یکی از آقایون نمونه ادرار رو نوش جان کرد که ببینه شیرینه یا نه =/// 

بخش آناتومی قسمت های مختلف مغز روی مولاژ توضیح دادن و باید بر اساس شرح حال و عکس سی تی اسکن تشخیص میدادیم که تومور کدوم قسمت مغز هست

بخش فیزیک پزشکی تست خاک رامسر (نمیدونم همین بود یا یه شهر دیگه) که راستش خودمون هم نفهمیدیم تست چی بود =/// و کیس هم معرفی شد ولی مثل دو بخش قبلی ربطی به بخش نداشت

بخش فیزیولوژی تست مردمک چشم و زردپی زیر زانو انجام دادیم و کیس مربوطه هم معرفی شد

و در آخر تشریف بردیم سالن خرد که با همکاری گایدمون (هر گروه یه سال بالایی گاید Guide داشت) بیماری ها و قاتل رو معرفی کنیم 

و در آخر نماینده ها مشخص شدن ×___× من نماینده شدم 

دوستان ساعت ۳ تشریف بردند خانه و خوابگاه و دوشی گرفتند و خوابیدند و منبه عنوان نماینده مهر ۹۸ با نماینده بهمن ۹۶ (یه جورایی نماینده ی نمایندگان علوم پایه) تا ۹ شب جلسه با ایشون داشتم که توضیحات لازم و حیاتی که نماینده باید بدونه دادند که واقعا دستشون درد نکنه خیلی مفید بود ولی ناموسا از خستگی داشتم بیهوش میشدم

فرداش روز دوشنبه ۸ مهر ۹۸ ساعت ۸ صبح اولین کلاس ما بود که بیوشیمی با خانم دکتر پ.م مبحث کربوهیدرات بود که خب نظری ندارم چون از قبل این مبحثو خونده بودم و سر کلاس تخخخخت گرفته بودم خوابیده بودم ساعت ۱۰ تا ۱۲ کلاس زبان پیش دانشگاهی داشتم که خب از یه کلاس ۱۵۰ نفره فقط ۱۵ نفر داریم زبان پیش. اولین باری که وهرد سلف شدم تصور خیلی خرابی از سلف و غذاش داشتم ولی خب ناموسا از حق نگذریم هم سلف تمیز و با امکانات بود و هم غذاش خوشمزه و با کیفیت بود. ساعت ۱ تا ۳ بعد از ظهر آداب داشتیم که ناااااموسا کل کلاس خوااااااب بودم 

بعد از آداب دیگه واقعا یادم نمیاد چی شد از بس خسته بودم و خوابم میومد اهاااان یادم اومد با اون یکی نماینده (هر ورودی دوتا نماینده داره یکی خانوم یکی آقا) رفتیم کافی شاپ آقایون و شماره های دانشجوها رو توی لیست وارد کردیم و توی گوشی هامون سیو کردیم و گروه و کانال و این صوبتا 

این پروسه تا نزدیک ساعت ۷ شب طول کشید و سپس با مترو رفتم ایستگاه مطهری و منتظر ننه جان موندم که بیاد دنبالم و رفتیم خونه و روز اول دانشگاه به همین سختی تِمام رِف!!!!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Carla Jim خبرنامه به روز و تخصصی شهری حسابداری و حسابرسی نکات روانشناسی برای همه kalavofoor khwefewf تک انیمه